اقبال و ادبار فیلسوفان غربی نسبت به نظریه غایت‌انگاری

Authors: not saved
Abstract:

عین الله خادمی*      از سقراط و حتی در نزد افلاطون به صورت یک مسأله جدی و واضح فلسفی مطرح نبوده است، گرچه می‌توان در آثار آ‌ن‌ها، برای این نظریه مؤیداتی یافت. ارسطو به صورت واضح و جدی نظریه غایت انگاری را مطرح کرده و نظریه او تقریباً بلامنازع تا پایان قرون وسطی به حیات خویش ادامه داده و از سوی فیلسوفان مدرسی به ویژه سنت توماس آکوئینی مورد حمایت جدی قرار گرفت. بعد از رنسانس فرانسیس بیکن به عنوان پایه‌گذار علم جدید و دکارت به عنوان مؤسس فلسفه مدرن، گرچه اصل علت غایی را انکار نکردند، اما به صورت بی‌رحمانه‌ای به نظریه غایت انگاری هجمه آوردند و آن را از ورود به عرصه فیزیک و علوم تجربی منع و به حوزه متافیزیک سوق دادند و حتی کندوکاو متافیزیکی درباره‌ای این نظریه را بی‌ثمر دانستند.  *** *. دانشیار دانشگاه قم.

Upgrade to premium to download articles

Sign up to access the full text

Already have an account?login

similar resources

اقبال و ادبار فیلسوفان غربی نسبت به نظریه غایت انگاری

عین الله خادمی[1]        چکیده اصل علت غائی – علی رغم این که در فلسفه اسلامی همچون خود اصل علیت از مسلّمات است– در میان فلاسفه غربی دغدغه آفرین شده است. در شماره قبل با نظرات ارسطو، توماس آکوئینی، بیکن و دکارت درباره علت غایی آشنا شدیم و در این قسمت به دیدگاه های اسپینوزا، لایب نیتس، کانت و ژیلسون دراین باره می پردازیم. اسپینوزا به شدت به نظریه غایت انگاری حمله کرده و دلایلی برای ابطال آن ذکر کر...

full text

My Resources

Save resource for easier access later

Save to my library Already added to my library

{@ msg_add @}


Journal title

volume 2  issue 1

pages  83- 107

publication date 2010-10-01

By following a journal you will be notified via email when a new issue of this journal is published.

Hosted on Doprax cloud platform doprax.com

copyright © 2015-2023